loading...
فان 20
آخرین ارسال های انجمن
رضا بازدید : 358 1395/09/22 نظرات (0)

مسج اورژانسى:همین آلان که دارى مسج مى خونى،خودت روماچ کن، دلتنگت شدم!

 

پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکیست حرم و دیر یکی صبحه و پیمانه یکیست این همه جنگ و جدل حاصل کوته نظریس تگر نظر پاک کنی کعبه و بتخانه یکیست

 

رضا بازدید : 196 1395/09/20 نظرات (0)

 نفس می کشم هنوز
نفس می کشم وقتی سال دیگری هم از پرواز تو گذشت
و باز هم آخرین پنجشنبه سال آمد و آهسته از کنارم گذشت و من باز هم ندیدمت
غبطه می خورم به این همه هیاهو
هیاهوی بازماندگانی که برای دیدار عزیز سفرکرده شان عازم مزارشان هستند
هر کدام گلی یا گلابی بدست دارند
تا پرپر کنند به یاد خاطره عزیزشان
یا مزارش را با بارانی از گلاب غسل دهند به یاد عطر عزیزشان
و من امسال هم غبطه می خورم
به پنجشنبه های آخر سالی که تو را درآغوش گرفته اند در غیاب من
غبطه می خورم به خروارها خاکی که تو را در بر گرفته اند بجای آغوش من
خاکی که من تمام دنیایم را به دستش سپردم و حق دیدارش را ندارم!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟