loading...
فان 20
آخرین ارسال های انجمن
masoud بازدید : 210 1395/05/31 نظرات (0)

مرد فقیرو پرخوری را به جرمی زندانی کردند. در زندان هم آرام نگرفت و متنبه نشد و به زور غذای زندانی ها را می گرفت و می خورد و آنقدر اذیت کرد تا بالاخره زندانی ها به قاضی شکایت بردند که « نجات مان بده ! این زندانی پرخور ، عاصی مان کرده است و نمی گذارد یک وعده غذا از گلوی مان پایین برود. »

برای خواندن بقیه حکایت به ادامه مطلب مراجعه کنید

blaze بازدید : 242 1394/07/22 نظرات (0)

من آهنگای خارجی رو خیلی دوس دارم 

اصن یه آرامش خاصی بهم میدن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.آخه معنی شونو نمیفهمم یاد هیچ بیشعوری نمیفتم

  

blaze بازدید : 159 1394/07/21 نظرات (0)

یه پست پزشکی دیدم نوشته بود

بعضی غذاها اگر دوبارگرم بشن نباید خورد…

سرطانزا میشن!!!

مثل تخم مرغ نیمرو شده :|

.

.

.

حالا یه سوال پیش میاد

کسی که نیمرو رو دوبارداغ میکنه میخوره رو میشه از سرطان ترسوند؟

چیزی هم واسه از دس دادن داره ؟

fatemebm2 بازدید : 254 1394/06/13 نظرات (0)

مگس‌ها وقتی میرن مهمونی با خودشون گ و ه میبرن
صاحبخونه هم میگه چرا زحمت کشیدین، شما خودتون عَـ ن ی د
دخترم، ش ا ش بریز بیـار!!
خیلی زندگی کثیفی دارن :/

masoud بازدید : 223 1394/06/07 نظرات (1)

از خواب پاشدم دیدم بیمارستانم

داد زدم بچم بچم چی شد؟؟؟

بچمو میخوام ببینم

.

.

.

.

.

.

.

بعد یه پرستار اومد بالا سرم گفت زر نزن اپاندیستو عمل كردی پاشو برو خونتون! :|

بعدشم احمق تو پسری . . . :)))

fatemebm2 بازدید : 220 1394/06/02 نظرات (0)

دختر ۴ساله تو تاکسی بغل دستم نشسته بود و آلوچه میخورد.

گفتم مگه نمیدونی آلوچه بده، چرا میخوری؟

گفت پدربزرگم ۱۱۵سال عمر کرد.

باتعجب پرسیدم چون آلوچه میخورد؟

گفت نه چون سرش تو کار

خودش بود.

چنان قانع شدم که الان سه روزه دیگه با کسی حرف نمیزنم

fatemebm2 بازدید : 167 1394/06/02 نظرات (0)

این مکالمه ایه که امروز خودم شاهدش بودم تو مترو!
– به به سلام چطوری؟
– به به سلام شما چطوری؟
– خیلی ممنون شما چطوری؟
– قربانت شما چطوری؟
– فدات بشم . خانوم بچه ها خوبن؟
– سلام دارن خدمتتون .
– سلام برسون.
– بابا خوبه؟
– سلام دارن خدمتتون.
– سلام برسون.
داداش خوبن؟
– ممنون . سلام دارن خدمتتون.
– سلام برسون.
– مامان حالش بهتر شد؟
– آره شکر خدا . سلام دارن خدمتتون.
– بزرگوارن. سلام برسون.
– خودت چطوری؟
– قربانت شما چطوری؟
– خوبم. خانوم بچه ها خوبن؟
.
.
.
.
دیگه این ایستگاه من پیاده شدم!
داعش سرمو بزنه اگه دروغ بگم

majidf999 بازدید : 208 1394/05/30 نظرات (0)

تو مدرسه ما يه برنامه اي بود(البته دو سال پيش)كه بايد دو نفري باهم يه پيك هفتگي درست ميكرديم.از قضا يكي از اون دو نفر بغل دستي من بود.يه مسابقه داشتن كه به نفرات اول تا سوم جايزه ميدادن.منم پرسيدم:حالا جايزه هاتون چي هست؟
بغل دستيمم جواب داد:به نفر اول تِل ميديم.به نفر دوم يه بسته كش مو ميديم.به نفر سوم"گير"ميديم!!!!منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم :آخه دختر تو مگه خل شدي؟يعني چي به نفر سوم گير ميديم؟؟دختر بدبخت چه گناهي كرده تو ميخواي بهش گير بدي؟؟و.....
دختره زد زير خنده گفت:ديوونه منظورم اين گيره!بعد دست كرد تو موهاش يه گل سر در آورد!!!!
نگو گيره مو رو ميگفته!!!منو ميگي؟رفتم به صورت عمودي مورب تو باختر محو شدم!!

thy بازدید : 0 1394/05/28 نظرات (0)

ﻓﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ،یه ﺑﺎﺯﺭﺱ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ میرﺳﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﺪﺍﺭﮎ ﻧﻈﺎﻡ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﺷﻮ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺑﺪﻩ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺎﺯﺭﺱ ﺭﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﻭ ﭘﻮﻟﯽ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺯﺭﺱ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ:ﻣﻦ ﺩﮐﺘﺮ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﺷﻮ ﺑﺎﺯﺭﺱ ﮐﻪ ﭘﻮﻟﻮ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﺮﯾﺾ ﯾﻘﻪ ﺑﺎﺯﺭﺱ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻭ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﺎﺯﺭﺱ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻨﻢ ﺑﺎﺯﺭﺱ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺧﺎﺫﯼ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺩﮐﺘﺮ ﻗﻼﺑﯽ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﯽ ﻣﺮﯾﺾ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﻓﺘﺮﭼﻪ ﺍﻡ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ مال کس دیگه اس !

masoud بازدید : 1100 1394/04/22 نظرات (0)

ما از اوناشیم ک خــــونمون تــــوالت فـــرنگی داره..

هــــــه..

اره اینــــجوریاست...عینک

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.
دمتون گرم منم تو شــــــــاخا بزارید ، قــــول میدم ی جا دست ب سینه بشینم...خوشمزه

راستی تا یادم نرفته..

زبانNo ASAB

ببین

به ارواح حدم نیستی در جدم

از اینام بلدممژه

behnegar بازدید : 283 1394/04/17 نظرات (0)

اگه يه مورچه شلوار قرمز بپوشي چي ميگن؟؟؟؟

ميگن مورچه قرمز پوش:|

حالا اگه شلوار نارنجي بپوشه چي ميگن؟؟؟

ميگن قرمزه بيشتر بهت ميومد:/

حالا اگه شلوار آبي بپوشه چي ميگن؟؟؟

ميگن کصافط تو چقد شلوار داريo.Oزبان

mn2 بازدید : 199 1394/04/04 نظرات (0)

امروز تو صف عابربانک دختره باپسره دعواش شد.

پسره گفت؛گوسفنداشونو فروختن از ده اومدن اینجا

دختره هم گفت؛ از روزی که بابات اومد شهرگله مابی چوپون شد ماهم فروختیم اومدیم!

میگن عابر بانک تاهمین حالا داشته به دختره اسکناس شاباش میدادهنیشخند

thy بازدید : 200 1394/04/03 نظرات (0)

یه روز ما خواستیم بریم دندون پزشکی.

برای اولین بار بود که میرفتم دندون پزشکی بعد مامان داشت نصحیت میکرد که آمپولش ترسی نداره از اینا حرفا حالا بشنوید مکالمه ی مادر گرامیم مرا..
+ببین ترسو امپولش ترس نداره به فرض مثال دارم مثااال میزنماااا تو بترسی کلتو تکون بدی یهو امپول میره تو چشمت کور میشی..
قیافه ی من در اون موقع@-@

0alireza0 بازدید : 203 1394/03/17 نظرات (0)

سلام

آیا شما نیز در تابستان کاملا الاف هستید و همین دوروبرا میچرخید؟

آیا شما نیز پس از امتحانات بیکارید؟

آیا میخواهید به دردی بخورید تو تابستون؟

آیا عصبی شده اید؟

آیا میخواهید پول در بیاورید؟

من به شما کاری را توصیه میکنم که 100% تضمین شده هست ولی یه کم ریسک داره :

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.


به یک مغازه صنعتی مکانیکی (از اون اوستا های قلمبه ) ملحق شده و با خوردن روزانه 100 پس گردنی از او از این حال دربیایید!

(حالا پولم نمیده میگه دارم بت کار یاد میدم )
0alireza0 بازدید : 285 1394/03/17 نظرات (0)

ﻛﻴﻒ ﭘﻮﻝ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﻳﻤﻮﻥ ﺭﻭ ﺯﺩﻥ 
ﻣﻴﮕﻪ عیبی ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺍﺯﺵ ﮔﺬﺷﺘﻢ 
ﻭﻟﯽ ﺍﻟﻬﯽ ﺧﺮﺝ ﺩﺍﺭﻭ ﻭ ﺩﺭﻣﻮﻥ ﻭ ﺍﻭﺭﮊﺍﻧﺲ ﻭ ﺗﺼﺎﺩﻓﺶ ﺑﺸﻪ 
ﺍﻟﻬﯽ ﺧﺮﺝ ﺳﺪﺭ ﻭ ﮐﺎﻓﻮﺭ ﻋﺰﻳﺰﺍﺵ ﺑﺸﻪ 
ﺍﻟﻬﻲ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﻧﺘﺶ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﮔﺮﻡ ﻓﻠﺞ ﺑﺸﻪ 
ﺑﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﮔﺬﺷﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﻨﻢ :|

0alireza0 بازدید : 145 1394/03/17 نظرات (0)

خوشمزه ترین دسر:
مواد لازم:
2 عدد موز
1 لیوان شیر
1 قاشق وانیل
2 قاشق کاکائو
همه را مخلوط کرده در یخچال قرار دهید تا خودش را بگیرد
بعد از نیم ساعت در یخچال را باز کنید اگه خودش و گرفت شما هم خودتونو بگیرین
والا بیشعور از خود راضی فک کرده کیه 
دسر عقده ای

thy بازدید : 239 1394/03/10 نظرات (0)

این روزگار قلب منو چاک داد......
.
.
.
.
.
.
.
منم شیشه های ماشینشو آوردم پایین!!! چار حلقه لاستیکشم پاره کردم!!!
الان دو هفتس دنبالمه!!! تحدید کرده پیدات کنم آتیشت میزنم!!!
وجدانن لو ندین من اینجا قایم شدم!!! عروسیتون جبران میکنم!!!

masoud بازدید : 171 1394/03/08 نظرات (0)

جیگر:من امروز با کلاه قرمزی و ببعی رفتیم خونه ساسان اینا
بعدش بابای ساسان اومد شربت البالو داد خوب بود خوشمزه بود
بعدش مامان ساسان شربت اورد خوب بود خوشمزه بود
بعدش مامان بزرگ ساسان شربت اورد من به شربت البالو حساسم
بعدش اومدیم که بریم باغبون خونشون شربت داد من گفتم به شربت البالو حساسم ولی اون شربت داد گلاب به روتون من کار دستشویی داشتم

بعدش جلوی چشام تار بود همه جا تاریک بود بدنم درد میکرد دیدم کلاه قرمزی رفت یه جایی منم رفتم تو وقتی کارم تموم شد دنیا روشن شد دیگه بدنم درد نمیکرد فهمیدم خونه همسایه ایم
عاشقای جییگر کجایید

thy بازدید : 570 1394/01/31 نظرات (0)

تو مدرسه بودیم زنگ آخر بود و کلاس فیزیک داشتیم بچه ها نمیخواستن تو کلاس بمونن
منم اومدم تو کلاس و با خوشحالی گفتم بچه ها مدیر گفت برید خونه معلم نمیاد(خالی بستم)
ما کلاسمون بیست و پنج نفریم.
خلاصه حدود پونزده نفرشون که رفتن.
حالا من موندم با ده تای دیگه.
وقتی معلم داشت میومد کلاس به معلم گفتم نصف بچه ها رفتن خونه و گفتن ازت خوششون نمیاد.
معلم هم جوش اُورده بود بدجور و گفت به جهنّم!!
وقتی اومد سر کلاس هر کسی که صدایی میکرد سریع اخراج میشد.
دیگه آخرای زنگ بود که فقط من تو کلاس موندم.
یه بیست گرفتم.
حالا روز بعدش دیگه نگو بچه ها میخواستن بکشنم.
شانس اُوردم. از پنجره فرار کردم :))))

thy بازدید : 325 1394/01/31 نظرات (0)

دیروز بیمارستان بودیم یه پسر بچه ی کوچولوی بامزه
که اورده بودن گوششو شستشو بدن اومد ازم پرسید :
عمو تو میدونی گوش رو چطوری شستشو میکنن؟
گفتم اره عزیزم گوشت رو با چاقو میبرن بعد میذارن 2 روز تو آب و صابون
بعدشم با نخ و سوزن وصلش میکنن
اغا یه جیغی زد که زمین زیر پام لرزید
منم که مثل همیشه صحنه ی جرم رو ترک کردم

thy بازدید : 362 1394/01/31 نظرات (0)

وقتی رستم با تهمینه ازدواج کرد بهش گفت که اگه بچشون پسر شد بازو بند رستمو ببنده به بازوی پسرش و اگه دختر شد ببنده به گیسش درسته؟
حالا اگه بچه دوقولو میشد چی ؟؟؟
استاد فردوسی به همه موارد توجه نداشته ها

masoud بازدید : 149 1394/01/25 نظرات (0)

یارو می خواسته از همسایه شون نردبون قرض بگیره. با خودش فکر می کنه،

می گه: الان اگه برم بگم نردبونتون رو بدین، شاید همسایه بگه نردبون ما کوتاهه، یا بگه نردبون ما شکسته،

یا بگه نردبون رو به یکی دیگه قرض دادیم. خلاصه میره دم خونه همسایه در میزنه،

همسایه میاد دم در می گه: جانم؟ یارو میگه: برو بابا تو هم با این نردبونتون

masoud بازدید : 265 1394/01/22 نظرات (0)

عید رفته بودیم مهمومی پسر عمم امده میگه من گوشیم رو جا گذاشتم یه آهنگی چیزی بذار

منم میدونستم اینا بی جنبن یه چندتا آهنگ پلی کردم که مطمئن بودم چیز بد نداره یکی از این آهنگا رو دست کم چهل پنجاه بار گوش کرده بودم

هیچ چیز بدی نداشت یه دفعه دیدم داره می خونه عسلم بیا بغلم

اونوقت من چشمام داشت از حدقه میزد بیرون که داداشم و پسر عمم وقتی منو اونجوری دیدن اومدن گفتن باشه بابا الکی مثلا ما باور کردیم تو این کاره نیستی

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟