جدیدترین جوک واس ماس
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 24 | amiralli96 |
![]() |
0 | 29 | azadehsadeghi |
![]() |
0 | 33 | azadehsadeghi |
![]() |
0 | 31 | azadehsadeghi |
![]() |
0 | 29 | azadehsadeghi |
![]() |
0 | 35 | azadehsadeghi |
![]() |
0 | 36 | azadehsadeghi |
![]() |
0 | 33 | azadehsadeghi |
![]() |
0 | 38 | azadehsadeghi |
![]() |
0 | 48 | azadehsadeghi |
![]() |
0 | 50 | azadehsadeghi |
![]() |
0 | 47 | azadehsadeghi |
![]() |
0 | 42 | azadehsadeghi |
![]() |
0 | 47 | azadehsadeghi |
![]() |
0 | 41 | azadehsadeghi |
فانتزی من اینه که موقع مرگ به بچه هام بگم ده میلیارد تومان گذاشتم زیر…
بعدش بمیرم
آی حال میده
*******************************
از هوای دو نفره و بارون فقط...
.
.
.
جمع کردن لباسا تو بالکن به من میرسه! :(
ای لاو یو ننه
7تا دوست دختر نداریم
هر روز هفته با يکيشون بريم بيرون
.
.
.
.
.
8 تا دارم
تمام برنامه ريزيام بهم ريخته
داغونم میفهمی...
داغووووووووون (-_-)
رفتی .....؟؟؟؟
هـــــــــــه به جهنم به درکــــــــ ...!!!!!!!
مگر ماهی مُرد از بی آبی؟....
.
.
.
عــــــــه آره مُرد!!!!
نرو بیا غلط کردم....
یه بار خواستیم شاخ بشیـــــماااا
دیروز مامانم اش پخته بود
من: اش با جاش دیگه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مامانم:پ ن پ با شاش
قیافه من :l
قیا فه مامانم :)
مامان ضایع کن ما داریم
گفتا شبی به سوی خود دلدارم
گفتم که ز رنگ بوی تو بی زارم
گفتا نکند دوتا شده شلوارت
گفتم پ ن پ فقط تو رو دوس دارم@!
چند وقت پیشا داشتیم سحری نون و کره و مربای آلبالو میخوردم که یهو قرررچ یه هسته رفت زیر دندونم و حالمو گرفت
مامانم برگشته میگه: چی شد ؟ هسته آلبالو بود؟
گفتم پ ن پ هسته کره بود که ناغافل رفت زیر دندونم خخخخخخ
فقط نمیدونم چرا مامانم گفت خفشو مسخره دیگه با من حرف نزن
ااین ماماناهم عصاب ندارنااااا
با دختر رفتیم بیرون تف کردم تو جوب ،چپ چپ نگام میکنه،میگم کارم زشت بود، میگه پ ن پ جوب بعدی بزرگ تره برین توش !
میخواستم یه پست غمگین بزارم!!!!!
.
.
.
.
ولی قیافه شماهارو میبینم خندم میگیره!!!
جون من یه دقیقه اونورو نگاه کنین من یه پست غمگین بزارم!
دختره پست گذاشته ؛
فرهادمن کجاست که ببیند لیلی در اتش عشقش خاکسترشده...
والاتأ اون جاکه من خبر دارم فرهادچشمش دنبال شیرین بود نه لیلی
تورو خداقبل شکست عشقی خوردن یه کم درحوزه ادبیات مطالعه کنید
از شب پرسیدم چه بنویسم برای کسی که دوستم دارد ؟
گفت : بگیر بخواب بابا کی تورو دوست داره آخه ؟
هیچی دیگه همون یه ذره امیدمونم نا امید شد …
یکی دوسال پیش که آهنگ شادمهراومده بودهمون که میگفت ازآدمایه شهربیزارم چون بایکیشون خاطره دارم
یکیازدوستایه ماهم اومدبخونه گفت ازآدمایه شهربیزارم چون باهمشون رابطه دارم تازه وقتی ماداشتیم
زمینوگازمیگرفتیم فهمیدچی گفته
دوستم:|
ما:o
شادمهر:(
بازم ما:))
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
امروز آزمون داشتيم. بعد از دو ساعت فكر كردن رو يه سوال رياضي گفتم: آخيييش بالاخره حلش كردم. جواب
ميشه. ٩٦٣٤٥٨٠
حالا گزينه ها:
الف)٣
ب)٧
ج)٩
د)١١
یکی از فامیلا تعریف میکرد:
این همسایه روبروییمون تازه اومدن....
دخترش ویالون می زنه بعد خیلی خون گرمن....
چندشب پیش مارو دعوت کردن واسه شام.
من پاشدم که برگردم خونه، زن همسایمون گفت اقا کجا؟
نشسته بودین حالا…
یه نگاه عشقولانه به دختره کردم گفتم الان وقت تمرین پیانومه باید برم..
بعد مامانم نه گذاشت نه برداشت گفت :
تو پیانوت کجا بود چرا دروغ می گی ؟؟؟
این پسر ما از بچگی با دبه ى سرکه تنبک می زنه خودشم می رقصه:|
یه دبه بیارید ببینید چیکار میکنه…!!!
.
.
.
.
.
.
اصن کمرم شکست خداشاهده… :|||
ﮔﺮﺑﻪ ﻫﺎ ﯾﺠﻮﺭﯼ ﺁﺩم رو ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻫﻤﻪ چی رو ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ و ﺍﻻﻥ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﺑﺮﻥ ﺑﻪ بقیه ﺑﮕﻦ :/
اینو میمالی، اینو میخوری
.
.
.
.
.
.
.
الکی مثلا من دکتر داروخونه ام
تو صف دستشویی به يارو گفتم:اجازه میدی من اول برم سرپاییه زودمیام
...
...
...
...
...
يارو گفت:مگه قراره من بستری بشم؟
تا حالا اينجوري قانع نشده بودم!
تو مدرسه بودیم زنگ آخر بود و کلاس فیزیک داشتیم بچه ها نمیخواستن تو کلاس بمونن
منم اومدم تو کلاس و با خوشحالی گفتم بچه ها مدیر گفت برید خونه معلم نمیاد(خالی بستم)
ما کلاسمون بیست و پنج نفریم.
خلاصه حدود پونزده نفرشون که رفتن.
حالا من موندم با ده تای دیگه.
وقتی معلم داشت میومد کلاس به معلم گفتم نصف بچه ها رفتن خونه و گفتن ازت خوششون نمیاد.
معلم هم جوش اُورده بود بدجور و گفت به جهنّم!!
وقتی اومد سر کلاس هر کسی که صدایی میکرد سریع اخراج میشد.
دیگه آخرای زنگ بود که فقط من تو کلاس موندم.
یه بیست گرفتم.
حالا روز بعدش دیگه نگو بچه ها میخواستن بکشنم.
شانس اُوردم. از پنجره فرار کردم :))))
دیدم یکی از بچه های محله که استقلالی بود نشسته سر کوچه گریه میکنه منو که دید بیشتر ناله کرد خیال کرد که من میریم مسخرش میکنم ولی من رفتم باهاش هم دردی کردم ...یهو با تعجب گفت تـــــــــــــو چـــــــــــــــرا خوشحال نیستی که برنده شدین
گفتم:چ برد برابر داماش گیلان ج برد امشب برابر استقلال برای ما فرقی نداره یهو بغضش ترکید.....
به امید عالیشاه میگن چـــــــــرا لباستو بیرون آوردی که کارت قرمز بگیری؟؟؟
میگه:ما عادت داریم که همیشه ده دقیقه آخر ده نفر بازی کنیم
توالت پارک بودم، رو درش نوشته بود سـمت راست روببین
سمت راست نوشته بود سمت چپ رو ببین
سمت چپم نوشته بودسقف رو ببین
رو سـقف هم نوشته بود موقع دستشویی هم میشـه ورزش کرد
یعنی خلاقیتش داغونم کرد
يكي از دلايلي كه تا حالا من ازدواج نكردم اينه كه
.
.
.
دلم ميسوزه واسه اون بچه اي كه من قراره تربيتش كنم :|
ز دست “لاین” و “وایبر” هر دو فریاد!
که ما را بد رقم کردند معتاد!
امان از “واتساپ” و “بی تالک” و “تانگو”
“اینستاگرام” که دیگر کرده بیداد..
چنان درگیر دنیای مجازیم
که دنیای حقیقی رفت از یاد
چه شد آن گوشیای ساده ی قبل؟
“اریکسون” ، “موتورلا” روحتان شاد!
ز “نوکیا” و آن “یازده دو صفرش”
گرفته تا به “شصت و شیش، هشتاد”!
چو آمد “اندرویید” و “سیم بی ان” رفت
برفت از دست دیگر، وقته آزاد..
چنان درگیر “استاتوس″ و “پستیم”
که در “پیس″ و “کپی” گشتیم استاد!