loading...
فان 20
آخرین ارسال های انجمن
thy بازدید : 225 1394/05/30 نظرات (0)

بسلامتي بچه اي که رفت دريخچالو بازکرد ديد هيچي توش نيست

ديد باباش داره نگاه ميکنه سرشو انداخت پائين پارچ آبو برداشت يه ليوان آب خورد و گفت آخيش چقد تشنم بود بابايي.... ناراحت

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟