loading...
فان 20
آخرین ارسال های انجمن
رضا بازدید : 254 1395/09/21 نظرات (0)

اعتراف می کنم دوم دبیرستان که بودم بعد از پیدا کردن کارت واکسیناسیون پسر همسایمون که برای روز قبل بود زنگ زدم خونشون گفتم آقای احسان...؟17 ساله؟نام پدر....؟هستید؟
دیروز واکسن سرخک،سرخجه زدید؟
با تعجب گفت : بله!
آقا منم گفتم : "اشتباه شده واکسنی که دیروز زدید تا 48 ساعت دیگه باعث بروز علائمی می شه که باید تحت مراقبت باشید مثل حمله های قلبی یا تنفسی"!
طرف از ترس از حال رفت و نیم ساعت بعدش با آمبولانس بردنش بیمارستان...
هنوزم عذاب وجدان دارم!!!

banoo بازدید : 173 1395/03/30 نظرات (0)

اینجانب هیچ وقت پشت ماشین سوتی ندادم مثلا ماشین خاموش کنم تو دنده روشن کنم یا از این چیزا !

اعتراف می کنم مدتی پیش در حال رانندگی به سمت منزل بودم و می خواستم بپیچم تو خیابون که دستم از روی فرمون سر خورد

هل شدم می خواستم فرمون رو بگیرم دستام به هم پیچ خورد همزمان برف پاک کن خورد

تا فرمون رو گرفتم نزدیک بود برم عقب یه ماشین که پارک بود

زدم رو ترمز ماشین خاموش کرد

اومدم روشن کنم به ماشین تا استارت زدم یه متر پرید جلو خورد عقب ماشین جلویی

کلاج گرفتم روشن کردم زدم دنده عقب گفت خررررررررررررت

کلاج رو محکم فشار دادم زدم دنده عقب افتادم تو جوب !!!

خلاصه هرچی ذره ذره آبرو جمع کرده بودم  یه لگد زدم و همش رو ریختم

اعتراف میکنم طنز | اعتراف میکنم جدید

 

 

thy بازدید : 280 1394/05/31 نظرات (2)

اعتراف میکنم بچه که بودم پسرهای همسایمون پشکل گوسفندشونو جای تمشک به خوردم دادن -____-

بعدشم مامانم با کلی مایع دستشویی دهنمو شست :|

نمیبخشمتوووووووووووووون >___________<

elham2afm بازدید : 128 1394/05/10 نظرات (0)

دوستان من عاشق شدم

ببخشید ولی دیگه نمیتونم تحمل کنم

چن وختی هست اومدم تواین سایت و فعالیت میکنم

ولی همش بخاطره این بوده که عاشقه یکی از پسرای سایت شدم

شاید رازی نباشه ولی من دیگه نمیتونم تحمل کنم

دیگه  بسمه

عشقم ببخشید اگه نارحت شدی ولی من دوست دارم

حتی اگه تومنو دوس نداری

من عاشقه

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

ستاد روحیه بخشی و سرکارگذاشتنه پسرای فان بیستنیشخند

thy بازدید : 189 1394/04/03 نظرات (0)

یکیـ از آرزوهآم بود یه روز داد بزنمـ: لعنتیآ منو بخآطر خودمـ بخوآین نه

پولمـ!! نه قیآفمـ!!


ولیـ خوشبختآنه نه پولـ دآرم نه قیآفهـ!!

مهم اخلآقه که اونمـ ندآرم!!

وآسـ همینه کسیـ نمیآد طرفمـ^ـ^

یاسین تنهآ و خستهــــــــــ‌^ـ^

thy بازدید : 194 1394/04/03 نظرات (0)

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم زردآلو رو باز میکردم مینداختم سطل آشغال!!!! هسته هاشو میشکستم میخوردم! !!
یادمه یبار ی پلاستیک پر از زردآلو رو ریختم سطل آشغال هسته هاشو خوردم!!!! اییییینقد چسبید که نگو!!!! ^_____^



چیه؟؟؟ بچه بودم خوب!!!! حالا خودتون خیلی خوب بودین؟ !؟!؟ :///

thy بازدید : 162 1394/04/03 نظرات (0)

اعتراف میکنم : بچه که بودم هر موقع تومدرسه گرسنم میشد و همه خوراکی هامم خوده بودم میرفتم

به مدیر میگفتم مهدکودکیا گرسنشونه زنگو بزنید اونم گوش میکرد.

ی همچین بچه شکم دوستی بودم من:-)

thy بازدید : 218 1394/04/03 نظرات (0)

ببخشید ما جنوبیها با هم اعتراف میکنیم

تو ماه مبارک رمضان برای اینکه روزه بگیریم

شبها تا صبح اول سحر سرکار هستیم و کار میکنیم

بعد سحر هم میخوابیم تا عصری

نخند جات خنکه افتاب هم کاری بهت نداره
اگه راس میگین یک ساعت بیایین تو روز جلو افتاب وایسین

راستی سلام افتاب خانم برسونین یک ماهی دلتنگش میشیم

thy بازدید : 115 1394/04/03 نظرات (0)

اعتراف میـــــــــکنم از وقتی عکس عباس مسقیمو دیدم / کلن اون مرد رویاها با شلوار کردیمو از دس دادم:(

باو این چ کاری بود خو/با شلوار کردی ک بهتره :|
حداقل یه رکابی گوجه ای میپوشیدی :|
اونم نمیتونستی؟ :|

thy بازدید : 152 1394/03/10 نظرات (0)

اعتراف میکنم بــَد تـَریـن دَرد بَـرایِ مـَن ...
.
.
.

.
.

.

دیـدَنِ اَشـکـآی مـادرمـهِ...

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟